لغتنامه دهخدا. خرد. [ خ ُ ] (ص ) کوچک که در مقابل بزرگ است . (از برهان قاطع). ضد بزرگ . (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). صغیر.
معنی لغات: پوییدن: دویدن، حرکت کردن / مهتر: بزرگتر، رئیس / آهرمن: اهریمن / اهریمن یعنی خرد خبیث و پلید. / جهان آفرین: آفریدگار / به دل: در دل
خرد کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن . به اجزاء کوچک شکستن . شکستن بقطعات خرد. بقطعات کوچک بریدن . (یادداشت بخط مؤلف ). تَصغیر. (دهار). اِصغار. (تاج المصادر بیهقی ) :
نکته: شعر خرد رهنمای و خرد دلگشای از اشعار حکیم سخن، فردوسی بزرگ، است که اهمیت عقل و دانش را به ما یادآوری می کند. به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه، برنگذرد معنی: به نام آفریدگار جان و ...
آرایه ادبی: خرد و اندیشه ← مراعات نظیر. قلمرو زبانی: کزین: مخفف که از این / برگذشتن: عبور کردن، بالاتر رفتن / اندیشه در مصراع دوم نهاد / ایهام: خداوند در دو معنی 1- آفریننده 2- «وند» در خداوند دو معنا دارد.
معنی : خرد شدن، شکست دادن، له شدن، پیروز شدن بر، فشردن، چلاندن، با صدا شکستن، فشار اوردن معانی دیگر : له کردن یا شدن، خرد کردن یا شدن، آرد کردن، درهم کوفتن، سخت شکست دادن، شکردن، مورد تعدی قرار دادن، ظلم و جور کردن، آزار ...
خرد. 804. خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید. خرد: جستجو معنی "خرد" در فرهنگ حل جدول، مترادف و متضاد فارسی، فرهنگ معین، فرهنگ دهخدا، فرهنگ عمید، سره، هوشیار، دیکشنری زبان های خارجی.
شعر خرد و دانش فردوسی ، را در همیارخاص بخوانید زیباترین شعرهای فردوسی در مورد علم و دانش، ایران و ادب اشعار شاهنامه فردوسی با معنی مجموعه کامل بهترین اشعار کوتاه حکیم ابوالقاسم فردوسی درباره اهمیت علم و دانش، تک بیتی و ...
decline (فعل) خرد شدن، کاستن، رد کردن، خم شدن، خمیدن، سقوط کردن، صرف کردن، تنزل کردن، نپذیرفتن، شیب پیدا کردن، مایل شدن، رو بزوال گذاردن. remit (فعل) خرد شدن، بخشیدن، امرزیدن، معاف کردن، پول رسانیدن ...
- درم خرد ؛ پولی که از یک درم ارزشش کمتر بوده است : آباد بر آن سی ودو دندانک سیمین چون بر درم خرد زده سین سماعیل . منجیک . - نان خرد کردن ؛ نان ریزریز کردن برای ساختن ثرید. (یادداشت بخط مؤلف ).
اعصاب خرد کردن به معنی : اعصاب کسی را بهم ریختن ، کسی را عصبی کردن ،درگیری و ناآرامی است . این اصطلاح در محاوره و لهجه تهرانی رایج است . واژه خرد به معنی : قطعه ، اندک ، کم ، تکه و… است .
معنی: غذا، ضربت، ضرب، گوشت با استخوان، دهان، شکستن، ریز ریز کردن، غذا خوردن، بریدن، خرد کردن، جدا کردن. معانی دیگر: (با تبر و غیره) بریدن، انداختن، (با ضربات پی در پی کارد یا تیشه و غیره) ریز ...
b در ارزش معاملات به معنی میلیارد می باشد، بنابراین واحد ارزش معاملات، میلیارد ریال است. ... به همین خاطر بهتر است برای رصد کردن بازار، به جای دنبال کردن ارزش معاملات خرد، ورود و خروج پول افراد ...
خرد. معنی 1 - کوچک . 2 - کم سال ، کودک . مترادف درك، آگاهي، ادراك، بينش، دانايي، حكمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقيبت، هوش. متضاد كبير، بالغ، بزرگ سالم، نشكسته بزرگ، حجيم، عظيم. انگلیسی wisdom ...
- فعل change در حالت گذرا به معنی چیزی یا کسی را تغییر دادن و عوض کردن است. گاهی این فعل در این کاربرد مفهوم "جایگزین کردن" میدهد. ... فعل change به معنای پول خرد کردن به معنای مبادله کردن یک میزان پول ...
معنی خرده در فرهنگ معین. خرده(خُ دِ) (اِ.) ریزه ، خرد. پول ، طلا، دارایی . (ص .) شکسته ، مغلوب . خطا، اشتباه . شرارة آتش . ، یک ~عا.) اندکی ، کمی . معنی خرده در فرهنگ عمید. ۱. ریزۀ هر چیز. ۲. مقدار کم و اندک ...
خرد، ریز، کوچک، ریزه هرچیز، کم، اندک، شراره آتش، نکته، نکته وعیب وخطاکه برقول یافعل کسی بگیرند ( اسم ) ۱ - ریزه خرد . یایک خرده . اندکی کمی : (( یک خرده کار من باقی است الان تمام میشود ) ) ۲ - شرار.
لغتنامه دهخدا. خرد کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن . به اجزاء کوچک شکستن . شکستن بقطعات خرد. بقطعات کوچک بریدن . (یادداشت بخط مؤلف ). تَصغیر. (دهار).
معنی شعر خرد و راهنمای دلگشای فارسی پنجم (درس سوم ) معنی» به نام آفریدگار جان و اندیشه آغاز میکنم که اندیش های برتر و بهتر از این (شروع هر کاری با نام خدا) از ذهن انسان نمی گذرد. معنی» عقل، راهنما ...
خورد کردن. پخش صوت. معنی خورد کردن . [ خوَرْدْ / خُرْدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . - خورد کردن خرمن ؛ درهم کوفتن ساقه و سنبله و جدا کردن کاه از دانه . این عمل آن است که ...
اسم: هاشم (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: hāšem) (فارسی: هاشم) (انگلیسی: hashem) معنی: خرد کننده، نام یکی از اصحاب پیامبر اسلام ( ص )، ( در قدیم ) شکننده، ( اَعلام ) ) نام ابن عبد مناف از اجداد پیامبر اسلام ( ص ) معروف به هاشم ابن عبد ...
معنی لغات و کلمات شعر خرد رهنمای و خرد دلگشای فارسی کلاس پنجم دبستان. در این بخش به معنی واژگان و لغت های مهم و جدید شعر خرد رهنمای و خرد دلگشای فارسی کلاس پنجم ابتدایی صفحه ۳۲ کتاب فارسی کلاس پنجم ابتدایی پرداخته ایم.
معنی شعر خرد رهنمای و خرد دلگشای فارسی پنجم ابتدایی از فردوسی. در این پست، معنی و مفهوم شعر خِرَد رهنمای و خِرَد دلگشای از فردوسی را از کتاب فارسی پنجم دبستان برای شما دوستان عزیز آماده کرده ایم. با دانشچی همراه باشید.
شعر خرد رهنمای و خرد دلگشای یکی از شعرهای کتاب فارسی پنجم است که در پایان درس سوم آمده است. در این مقاله به بررسی معنی شعر خرد رهنمای و خرد دلگشای، کلمات همخانواده و مخالف آن را توضیح میدهیم.
از هر دو دوست عزیز ، از خداوند جان و خرد به معنی آفریننده و لاجرم صاحب و مالک جان و خرد. .....یک گونه نگاه به واقعیت عین الیقینی شعر فردوسی و مقولات اشراق و تجلی ذات واحد و بسیط ... حس من به بیت ومصرع اول شاهنامه این هست که ...
شعر خرد ودانش را در همیارخاص ببینید معنی شعر خرد و دانش فارسی کلاس چهارم معنی کلمات و قافیه و ردیف معنی کلمات و لغات ، قافیه و ردیف و ترجمه متن شعر خرد و دانش – توانا بود هر که دانا بود صفحه ۱۲۸ کتاب فارسی پایه چهارم ...
معنی فارسی دهم / در قسمت زیر برای شما عزیزان معنی صفحه ۱۷ فارسی دهم (معنی گنج حکمت پیرایه خرد فارسی دهم) را قرار داده ایم امیدوارم که دوست داشته باشید.. ۱- در آبگیری سه ماهی بود: دو حازم، یکی عاجز. از قضا، روزی دو صیّاد بر آن ...
xord. ۱. ریز؛ کوچک. ۲. (اسم) هرچیز تقسیمشده به قسمتهای کوچکتر و اندکتر: پول خُرد. ۳. خردسال. ۴. (اسم) ریزۀ هرچیز؛ خرده؛ ریزریز.